معنی فارسی huskanaw

B1

جزء اولیه یا ابتدایی یک سنت یا مراسم، که برای شروع یا معرفی آن استفاده می‌شود.

The initial part of a tradition or ceremony, often used to introduce or set the stage for the main events.

example
معنی(example):

هسکاناو اولین بخش از سنت بود.

مثال:

The huskanaw was the first part of the tradition.

معنی(example):

ما در طول مطالعات فرهنگی‌مان درباره هسکاناو یاد گرفتیم.

مثال:

We learned about the huskanaw during our cultural studies.

معنی فارسی کلمه huskanaw

: معنی huskanaw به فارسی

جزء اولیه یا ابتدایی یک سنت یا مراسم، که برای شروع یا معرفی آن استفاده می‌شود.