معنی فارسی huskiest
B1چاق‌ترین، صفتی برای توصیف شخص یا حیوانی که بیشترین حجم یا قدرت بدنی را دارد.
Superlative form of husky; the strongest or most muscular.
- adjective
adjective
معنی(adjective):
(of a voice) Hoarse and rough-sounding.
معنی(adjective):
Burly, stout.
معنی(adjective):
Abounding with husks; consisting of husks.
example
معنی(example):
او چاق‌ترین بازیکن تیم است.
مثال:
He is the huskiest player on the team.
معنی(example):
در بین سگ‌ها، این یکی چاق‌ترین است.
مثال:
Among the dogs, this one is the huskiest.
معنی فارسی کلمه huskiest
:
چاق‌ترین، صفتی برای توصیف شخص یا حیوانی که بیشترین حجم یا قدرت بدنی را دارد.
