معنی فارسی hutment

B1

نوعی مسکن ساده و موقتی که معمولاً از مواد طبیعی ساخته می‌شود.

A small, simple dwelling, often temporary.

noun
معنی(noun):

An encampment of huts

example
معنی(example):

این کلبه از بامبو ساخته شده بود.

مثال:

The hutment was made of bamboo.

معنی(example):

بسیاری از مردم در طول جشنواره در کلبه زندگی می‌کردند.

مثال:

Many people lived in a hutment during the festival.

معنی فارسی کلمه hutment

: معنی hutment به فارسی

نوعی مسکن ساده و موقتی که معمولاً از مواد طبیعی ساخته می‌شود.