معنی فارسی hwy

A2

بزرگراه، جاده‌ای عریض و مستقیم که برای تردد سریع وسایل نقلیه طراحی شده است.

A wide road designed for fast-moving traffic.

example
معنی(example):

بزرگراه به خاطر تعمیرات بسته بود.

مثال:

The highway was closed for repairs.

معنی(example):

ما برای سریعتر رسیدن به مقصد، از بزرگراه استفاده کردیم.

مثال:

We took the highway to reach our destination faster.

معنی فارسی کلمه hwy

: معنی hwy به فارسی

بزرگراه، جاده‌ای عریض و مستقیم که برای تردد سریع وسایل نقلیه طراحی شده است.