معنی فارسی hypercritically

B1

به صورت بسیار انتقادی یا با سختگیری زیاد.

In a manner characterized by excessive criticism.

example
معنی(example):

او گزارش را به طور هیپرمنتقدانه‌ای تحلیل کرد و به دنبال هر گونه اشتباهی بود.

مثال:

She analyzed the report hypercritically, looking for any errors.

معنی(example):

او به طور هیپرمنتقدانه در مورد پروژه صحبت کرد و نقاط ضعف آن را برجسته کرد.

مثال:

He spoke hypercritically about the project, highlighting its flaws.

معنی فارسی کلمه hypercritically

:

به صورت بسیار انتقادی یا با سختگیری زیاد.