معنی فارسی hypermiling

B1 /ˈhaɪpə˞maɪlɪŋ/

استفاده از روش‌های خاص برای به حداکثر رساندن کارایی سوخت خودرو.

Driving techniques aimed at maximizing vehicle fuel efficiency.

noun
معنی(noun):

Driving a car slowly so as to maximize fuel efficiency.

example
معنی(example):

تکنیک‌های هایپرمایلینگ می‌توانند به طور قابل توجهی کارایی سوخت را بهبود بخشند.

مثال:

Hypermiling techniques can significantly improve fuel efficiency.

معنی(example):

او برای صرفه‌جویی در هزینه بنزین هایپرمایلینگ را انجام می‌دهد.

مثال:

She practices hypermiling to save money on gas.

معنی فارسی کلمه hypermiling

: معنی hypermiling به فارسی

استفاده از روش‌های خاص برای به حداکثر رساندن کارایی سوخت خودرو.