معنی فارسی hyperpersonally
B1به روشی که در آن تعاملات و ارتباطات به شکل شخصی و دقت بیشتری تنظیم میشود.
In a manner that is highly personalized and direct.
- ADVERB
example
معنی(example):
او به طور هایپرشخصی ارتباط برقرار می کند و اطمینان حاصل می کند که هر پیام احساس مستقیم و شخصی داشته باشد.
مثال:
She communicates hyperpersonally, ensuring each message feels direct and personal.
معنی(example):
برندهایی که به طور هایپرشخصی درگیر شوند، وفاداری مشتریان بهتری را مشاهده می کنند.
مثال:
Brands that engage hyperpersonally see better customer loyalty.
معنی فارسی کلمه hyperpersonally
:به روشی که در آن تعاملات و ارتباطات به شکل شخصی و دقت بیشتری تنظیم میشود.