معنی فارسی hyperpigmented
B1هایپرپیگمانت به حالتی اطلاق میشود که پوست در اثر افزایش ملانین تیرهتر میشود.
Characterized by an excess of pigmentation in the skin.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
پوست او پس از قرار گرفتن در معرض آفتاب زیاد، هایپرپیگمنت شده است.
مثال:
Her skin became hyperpigmented after too much sun exposure.
معنی(example):
مناطق هایپرپیگمنت شده روی پوست میتواند نشانهای از مشکلات بهداشتی باشد.
مثال:
Hyperpigmented areas on the skin can be a sign of health issues.
معنی فارسی کلمه hyperpigmented
:
هایپرپیگمانت به حالتی اطلاق میشود که پوست در اثر افزایش ملانین تیرهتر میشود.