معنی فارسی hyperprognathous
C1به وضعیتی اشاره دارد که در آن فکهای بالایی به سمت جلو نسبت به فکهای پایینی حرکت کردهاند.
Characterized by an abnormal forward projection of the jaw.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
فک هایپرپرگناتوس فکی است که بیشتر از حد طبیعی بیرون زده است.
مثال:
A hyperprognathous jaw is one that protrudes more than normal.
معنی(example):
دندانپزشکان معمولاً با بیماران هایپرپرگناتوس روبرو هستند که نیاز به جراحی اصلاحی دارند.
مثال:
Orthodontists often deal with hyperprognathous patients requiring corrective surgery.
معنی فارسی کلمه hyperprognathous
:
به وضعیتی اشاره دارد که در آن فکهای بالایی به سمت جلو نسبت به فکهای پایینی حرکت کردهاند.