معنی فارسی i know

A2

آگاهی یا اطمینان به حقیقت چیزی.

To be aware of or knowledgeable about something.

example
معنی(example):

من پاسخ سؤال را می‌دانم.

مثال:

I know the answer to the question.

معنی(example):

من می‌دانم که تو حقیقت را می‌گویی.

مثال:

I know you are telling the truth.

معنی فارسی کلمه i know

: معنی i know به فارسی

آگاهی یا اطمینان به حقیقت چیزی.