معنی فارسی i warrant

B1

ضمانت و تعهد به صحت چیزی یا عمل خاصی.

To assure or guarantee the truth or validity of something.

example
معنی(example):

من تضمین می‌کنم که اطلاعات دقیق است.

مثال:

I warrant that the information is accurate.

معنی(example):

من عمل خود را توجیه می‌کنم.

مثال:

I warrant my actions were justified.

معنی فارسی کلمه i warrant

: معنی i warrant به فارسی

ضمانت و تعهد به صحت چیزی یا عمل خاصی.