معنی فارسی ibf
B1یک فدراسیون ورزشی برای مدیریت و تنظیم مسابقات بوکس در سطح بینالمللی.
An organization that governs professional boxing worldwide.
- OTHER
example
معنی(example):
IBF نشاندهنده فدراسیون جهانی بوکس است.
مثال:
IBF stands for International Boxing Federation.
معنی(example):
IBF بوکسورهای سراسر جهان را ردهبندی میکند.
مثال:
The IBF ranks boxers worldwide.
معنی فارسی کلمه ibf
:
یک فدراسیون ورزشی برای مدیریت و تنظیم مسابقات بوکس در سطح بینالمللی.