معنی فارسی ibsenic

B2

ایبسنیک به نوعی ادبی اشاره دارد که ویژگی‌ها یا مضامین ایبسن را در بر دارد.

Relating to or reminiscent of Henrik Ibsen's style or themes.

example
معنی(example):

شخصیت‌های ایبسنیک رمان پیچیده و قابل ارتباط بودند.

مثال:

The novel's ibsenic characters were complex and relatable.

معنی(example):

سبک نوشتن او اغلب تحت تأثیر ایبسنیک است.

مثال:

Her writing style often exhibits ibsenic influences.

معنی فارسی کلمه ibsenic

: معنی ibsenic به فارسی

ایبسنیک به نوعی ادبی اشاره دارد که ویژگی‌ها یا مضامین ایبسن را در بر دارد.