معنی فارسی ibsenite
B1ایپسنی، فردی است که آثار هنریک ایبسن را دوست دارد یا تحت تأثیر او قرار گرفته است.
A person who appreciates or studies the works of Henrik Ibsen.
- NOUN
example
معنی(example):
یک ایپسنی نیز کسی است که آثار هنریک ایبسن را تحسین میکند یا پیروی میکند.
مثال:
An Ibsenite is someone who admires or follows the works of Henrik Ibsen.
معنی(example):
به عنوان یک ایپسنی، او از حضور در اجراهای نمایشنامههای ایبسن لذت میبرد.
مثال:
As an Ibsenite, she enjoys attending performances of Ibsen's plays.
معنی فارسی کلمه ibsenite
:
ایپسنی، فردی است که آثار هنریک ایبسن را دوست دارد یا تحت تأثیر او قرار گرفته است.