معنی فارسی ice/ice
A2یخ، آب منجمد شدهای است که به صورت جامد در دماهای پایین شکل میگیرد و در صنعت غذایی و آبیاری نیز کاربرد دارد.
Frozen water, typically used in various culinary and cooling applications.
- NOUN
example
معنی(example):
یخ به اندازه کافی ضخیم بود تا بتوان روی آن اسکیت کرد.
مثال:
The ice was thick enough to skate on.
معنی(example):
آنها از یخ برای خنک نگهداشتن نوشیدنیها استفاده کردند.
مثال:
They used ice to keep the drinks cold.
معنی فارسی کلمه ice/ice
:یخ، آب منجمد شدهای است که به صورت جامد در دماهای پایین شکل میگیرد و در صنعت غذایی و آبیاری نیز کاربرد دارد.