معنی فارسی ice dancing

B2

رقص روی یخ، به نوعی از رقص اشاره دارد که در آن زوج‌ها حرکاتی موزون را بر روی یخ به نمایش می‌گذارند.

The practice or art of performing dances on ice.

noun
معنی(noun):

A form of figure skating, performed by a man and a woman to the beat of music.

example
معنی(example):

رقص روی یخ مهارت زیادی نیاز دارد.

مثال:

Ice dancing requires great skill.

معنی(example):

در رقص روی یخ، زوج‌ها حرکات رقص طراحی شده را اجرا می‌کنند.

مثال:

In ice dancing, pairs perform choreographed routines.

معنی فارسی کلمه ice dancing

: معنی ice dancing به فارسی

رقص روی یخ، به نوعی از رقص اشاره دارد که در آن زوج‌ها حرکاتی موزون را بر روی یخ به نمایش می‌گذارند.