معنی فارسی ice stations
B2ایستگاههای یخی، مکانهایی که برای تحقیق و بررسی در محیطهای یخزده و سرد تأسیس شدهاند.
Facilities located on ice, used for scientific research or observation.
- NOUN
example
معنی(example):
دانشمندان ایستگاههای یخی برای مطالعه بر روی قطب شمال راهاندازی کردند.
مثال:
The scientists set up ice stations to study the Arctic.
معنی(example):
ایستگاههای یخی پلتفرمی برای تحقیق در محیطهای سرد فراهم میکنند.
مثال:
Ice stations provide a platform for research in cold environments.
معنی فارسی کلمه ice stations
:
ایستگاههای یخی، مکانهایی که برای تحقیق و بررسی در محیطهای یخزده و سرد تأسیس شدهاند.