معنی فارسی ice-skates
A2اسکیتهای یخ، تجهیزات ورزشی که برای اسکی بر روی یخ طراحی شدهاند.
Footwear with a blade, used for skating on ice.
- verb
verb
معنی(verb):
To skate on ice, wearing ice skates
مثال:
She had ice-skated the entire lake.
example
معنی(example):
اسکیتهای یخ برای لذت بردن از ورزشهای زمستانی ضروری هستند.
مثال:
Ice-skates are essential for enjoying winter sports.
معنی(example):
او برای بازی هاکی روی یخ از اسکیتهای یخ استفاده کرد.
مثال:
He used ice-skates for his ice hockey game.
معنی فارسی کلمه ice-skates
:
اسکیتهای یخ، تجهیزات ورزشی که برای اسکی بر روی یخ طراحی شدهاند.