معنی فارسی iceland lichen

B2

خزه‌ای که در ایسلند رشد می‌کند و به خاطر قابلیت زنده ماندن در شرایط دشوار شناخته می‌شود.

A type of lichen found in Iceland, known for its resilience in extreme conditions.

example
معنی(example):

خزه ایسلند می‌تواند در آب و هوای سخت زنده بماند.

مثال:

Iceland lichen can survive in harsh climates.

معنی(example):

دانشمندان خزه ایسلند را برای درک مکانیزم‌های بقا آن مطالعه می‌کنند.

مثال:

Scientists study Iceland lichen to understand its survival mechanisms.

معنی فارسی کلمه iceland lichen

: معنی iceland lichen به فارسی

خزه‌ای که در ایسلند رشد می‌کند و به خاطر قابلیت زنده ماندن در شرایط دشوار شناخته می‌شود.