معنی فارسی icepick

B1

چنگک یخی ابزاری با نوک تیز که معمولاً برای شکستن یخ استفاده می‌شود.

A small tool with a pointed end used to break ice.

noun
معنی(noun):

A pointed tool, rather like an awl, used for breaking ice.

example
معنی(example):

یک چنگک یخی تیز است و می‌تواند در صورت عدم احتیاط خطرناک باشد.

مثال:

An icepick is sharp and can be dangerous if not handled carefully.

معنی(example):

او یک چنگک یخی از کشو برداشت تا یخ را از سطل بیرون بیاورد.

مثال:

He took an icepick from the drawer to remove the ice from the bucket.

معنی فارسی کلمه icepick

: معنی icepick به فارسی

چنگک یخی ابزاری با نوک تیز که معمولاً برای شکستن یخ استفاده می‌شود.