معنی فارسی ichneumonized
B2ایکنومونگذاری شده به حالتی اشاره دارد که یک حشره توسط زنبور ایکنومون به واسطه تخمگذاری کنترل میشود.
Describes an insect that has been parasitized by a wasp of the Ichneumonidae family.
- VERB
example
معنی(example):
این حشره پس از فلج شدن توسط زنبور ایکنومونگذاری شد.
مثال:
The insect was ichneumonized by the wasp after being paralyzed.
معنی(example):
میزبانهای ایکنومونگذاری شده به عنوان مهد پرورش نسلهای آینده زنبور خدمت میکنند.
مثال:
Ichneumonized hosts serve as a nursery for future wasp generations.
معنی فارسی کلمه ichneumonized
:
ایکنومونگذاری شده به حالتی اشاره دارد که یک حشره توسط زنبور ایکنومون به واسطه تخمگذاری کنترل میشود.