معنی فارسی ichnolitic
B1ایچنولیتیک، مرتبط با ویژگیها یا نشانههای فسیلهای ردیابی.
Pertaining to the characteristics or signs of trace fossils.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
ویژگیهای ایچنولیتیک در سنگ، نشاندهنده یک زندگی پرغنا در گذشته است.
مثال:
The ichnolitic features in the rock indicate a rich past life.
معنی(example):
تحلیل ایچنولیتیک، انواع موجوداتی را که روزگاری در این ناحیه سکونت داشتند، فاش کرد.
مثال:
The ichnolitic analysis revealed the types of organisms that once inhabited the area.
معنی فارسی کلمه ichnolitic
:
ایچنولیتیک، مرتبط با ویژگیها یا نشانههای فسیلهای ردیابی.