معنی فارسی icicled

B2

ایسیكل شده، به حالتی گفته می‌شود که بر روی سطوح یخ یا بلورهای یخ تشکیل شده باشد.

Refers to an object having icicles formed on it.

example
معنی(example):

شاخ و برگ‌ها بعد از یخبندان شدید ایسیكل شدند.

مثال:

The branches were icicled after the heavy frost.

معنی(example):

ساختارهای ایسیكل شده در مناظر زمستانی زیبا هستند.

مثال:

Icicled structures can be beautiful in winter scenery.

معنی فارسی کلمه icicled

: معنی icicled به فارسی

ایسیكل شده، به حالتی گفته می‌شود که بر روی سطوح یخ یا بلورهای یخ تشکیل شده باشد.