معنی فارسی iconified
B1آیکونیزه شده، چیزی که به صورت آیکون در آمده و قابل شناسایی است.
Converted into an icon or symbolic representation.
- verb
verb
معنی(verb):
To make into an icon.
معنی(verb):
To add icons to.
example
معنی(example):
سیستم تمامی اسناد را برای دسترسی آسان به آیکون تبدیل کرده است.
مثال:
The system has iconified all the documents for easier access.
معنی(example):
هنر او گیاهان محلی را به آیکون تبدیل کرده است.
مثال:
Her artwork has iconified the local flora.
معنی فارسی کلمه iconified
:
آیکونیزه شده، چیزی که به صورت آیکون در آمده و قابل شناسایی است.