معنی فارسی iconolatry

C1

پرستش نمادها یا تصاویر، به ویژه در زمینه‌های مذهبی.

The worship of icons or images, particularly in a religious context.

noun
معنی(noun):

The worship of images as symbols.

example
معنی(example):

ایکنولاتری به پرستش نمادها اشاره دارد.

مثال:

Iconolatry refers to the worship of icons.

معنی(example):

بحث در مورد ایکنولاتری بر روی شیوه‌های مذهبی تأثیر می‌گذارد.

مثال:

The debate about iconolatry affects religious practices.

معنی فارسی کلمه iconolatry

: معنی iconolatry به فارسی

پرستش نمادها یا تصاویر، به ویژه در زمینه‌های مذهبی.