معنی فارسی identity crises

B1

بحران هویت، وضعیتی است که در آن فرد نسبت به هویت یا نقش اجتماعی خود دچار سردرگمی می‌شود.

A period of uncertainty and confusion in a person's sense of self.

noun
معنی(noun):

A crisis of personal identity, as defined by Erik Erikson.

example
معنی(example):

نوجوانان معمولاً دوران بحران هویت را تجربه می‌کنند.

مثال:

Teenagers often experience identity crises.

معنی(example):

یک بحران هویت می‌تواند به سردرگمی در مورد خودباوری منجر شود.

مثال:

An identity crisis can lead to confusion about one’s self-image.

معنی فارسی کلمه identity crises

: معنی identity crises به فارسی

بحران هویت، وضعیتی است که در آن فرد نسبت به هویت یا نقش اجتماعی خود دچار سردرگمی می‌شود.