معنی فارسی idiot board

B1

تخته‌ای با دستورالعمل‌های ساده و واضح برای کمک به دیگران.

A board that contains simplified instructions or guidelines.

noun
معنی(noun):

A board held off camera during a live television broadcast to prompt the presenter.

example
معنی(example):

ما یک تخته احمقانه برای دستورالعمل‌های آسان نصب کردیم.

مثال:

We installed an idiot board for easy instructions.

معنی(example):

تخته احمقانه کارهای پیچیده را ساده می‌کند.

مثال:

The idiot board simplifies complex tasks.

معنی فارسی کلمه idiot board

: معنی idiot board به فارسی

تخته‌ای با دستورالعمل‌های ساده و واضح برای کمک به دیگران.