معنی فارسی idlest

B2

تنبل‌ترین، بی‌کارترین، به حالتی اطلاق می‌شود که فرد هیچ فعالیتی انجام نمی‌دهد.

Superlative of idle; describing someone who is not busy or active.

example
معنی(example):

او تنبل‌ترین شخصی است که می‌شناسم؛ هرگز هیچ کاری انجام نمی‌دهد.

مثال:

He is the idlest person I know; he never does any work.

معنی(example):

در یک لحظه تنبلی، او تصمیم گرفت کتابی بخواند.

مثال:

In an idle moment, she decided to read a book.

معنی فارسی کلمه idlest

: معنی idlest به فارسی

تنبل‌ترین، بی‌کارترین، به حالتی اطلاق می‌شود که فرد هیچ فعالیتی انجام نمی‌دهد.