معنی فارسی idolatrized
B1پرستش، عشق و احترام به چیزی تا حدی که به آن تبدیل به یک الگو و معبود میشود.
The past tense of idolatrize, meaning to have worshipped or excessively admired someone or something.
- VERB
example
معنی(example):
او از کودکی به این نویسنده پرستش کرده است.
مثال:
She idolatrized the author since childhood.
معنی(example):
او تمام عمرش به شخصیتهای تاریخی پرستش کرده است.
مثال:
He has idolatrized historical figures all his life.
معنی فارسی کلمه idolatrized
:
پرستش، عشق و احترام به چیزی تا حدی که به آن تبدیل به یک الگو و معبود میشود.