معنی فارسی idoloclast
B1شخصی که به طور فعال در تلاش است تا پرستش چهرههای مشهور را زیر سوال ببرد.
A person who actively seeks to challenge or destroy the veneration of idols.
- NOUN
example
معنی(example):
یک نابودگر آئین به ستایش سنتی چهرهها چالش میکشد.
مثال:
An idoloclast challenges the conventional admiration of idols.
معنی(example):
نابودگر آئین کتابی در نقد قهرمانان فرهنگ پاپ نوشت.
مثال:
The idoloclast wrote a book critiquing pop culture heroes.
معنی فارسی کلمه idoloclast
:
شخصی که به طور فعال در تلاش است تا پرستش چهرههای مشهور را زیر سوال ببرد.