معنی فارسی iform
B1iform، یک واژه غیررسمی برای اشاره به فرمها یا اسنادی که برای جمعآوری اطلاعات مورد استفاده قرار میگیرد.
An informal term related to forms or documents used for data collection.
- NOUN
example
معنی(example):
من قبل از ارسال درخواست خود باید فرم را پر کنم.
مثال:
I need to fill out the iform before submitting my application.
معنی(example):
این شرکت یک فرم جدید دارد که روند گزارشدهی را ساده میکند.
مثال:
The company has a new iform that streamlines the reporting process.
معنی فارسی کلمه iform
:
iform، یک واژه غیررسمی برای اشاره به فرمها یا اسنادی که برای جمعآوری اطلاعات مورد استفاده قرار میگیرد.