معنی فارسی ighly

B1

به معنای به شدت مورد تقدیر یا تحسین قرار دادن.

To express admiration or respect for someone or something.

example
معنی(example):

او در جلسه از همکارانش به خوبی یاد کرد.

مثال:

She spoke ighly of her colleagues at the meeting.

معنی(example):

او به خاطر کمک‌هایش به علم، بسیار مورد تحسین قرار می‌گیرد.

مثال:

He is regarded ighly for his contributions to science.

معنی فارسی کلمه ighly

: معنی ighly به فارسی

به معنای به شدت مورد تقدیر یا تحسین قرار دادن.