معنی فارسی ignition switches

B1

کلیدی که برای روشن و خاموش کردن موتور خودرو استفاده می‌شود.

A switch that controls the power to the ignition system in an engine.

example
معنی(example):

کلید جرقه باید برای شروع موتور چرخانده شود.

مثال:

The ignition switch must be turned to start the engine.

معنی(example):

اگر کلید جرقه خراب باشد، خودرو روشن نمی‌شود.

مثال:

If the ignition switch is broken, the car won't start.

معنی فارسی کلمه ignition switches

: معنی ignition switches به فارسی

کلیدی که برای روشن و خاموش کردن موتور خودرو استفاده می‌شود.