معنی فارسی ignitor

B1

آتش‌زن، دستگاهی است که وظیفه ایجاد جرقه برای روشن کردن یک سیستم احتراق را بر عهده دارد.

A device that ignites fuel in combustion systems.

noun
معنی(noun):

Any device that is used to ignite something, especially a fuel mixture, or a charge of explosive

example
معنی(example):

آشکارساز آتش کوره را فعال کرد.

مثال:

The ignitor activated the furnace.

معنی(example):

او آتش‌زن معیوب را در بخاری تعویض کرد.

مثال:

He replaced the faulty ignitor in the heater.

معنی فارسی کلمه ignitor

: معنی ignitor به فارسی

آتش‌زن، دستگاهی است که وظیفه ایجاد جرقه برای روشن کردن یک سیستم احتراق را بر عهده دارد.