معنی فارسی ignorance

B1 /ˈɪɡnəɹəns/

نادانی، عدم آگاهی یا بی‌اطلاعی از اطلاعات یا واقعیت‌ها.

Lack of knowledge or information.

مکالمه با هوش مصنوعی آموزش زبان با فیلم

noun

معنی(noun):

The condition of being uninformed or uneducated. Lack of knowledge or information.

معنی(noun):

(in the plural) Sins committed through ignorance.

example

معنی(example):

نادانی می‌تواند به سو تفاهم‌ها منجر شود.

مثال:

Ignorance can lead to misunderstandings.

معنی(example):

نادانی او نسبت به قوانین باعث بروز مشکلات شد.

مثال:

His ignorance of the rules caused problems.

معنی فارسی کلمه ignorance

نادانی، عدم آگاهی یا بی‌اطلاعی از اطلاعات یا واقعیت‌ها.