معنی فارسی ihave-a-brink

B1

لبه، نقطه مرزی بین دو مکان، به‌خصوص در زمینه‌های طبیعی یا ساخت‌وسازی.

An edge or a boundary, especially in the context of geography or construction.

example
معنی(example):

من یک لبه در لبه ملک خود دارم.

مثال:

I have a brink on the edge of my property.

معنی(example):

رودخانه یک لبه دارد که شیب دار و خطرناک است.

مثال:

The river has a brink that is steep and dangerous.

معنی فارسی کلمه ihave-a-brink

: معنی ihave-a-brink به فارسی

لبه، نقطه مرزی بین دو مکان، به‌خصوص در زمینه‌های طبیعی یا ساخت‌وسازی.