معنی فارسی ill-gotten

B2

مالی که از راه‌های غیرقانونی یا نادرست به دست آمده باشد.

Acquired by dishonest or unethical means.

adjective
معنی(adjective):

Obtained improperly or illegally.

example
معنی(example):

او درآمدهای نادرست خود را به سرعت خرج کرد.

مثال:

He spent his ill-gotten gains quickly.

معنی(example):

ثروت به دست آمده به روش نادرست منجر به مشکلات بسیاری شد.

مثال:

The ill-gotten wealth led to many problems.

معنی فارسی کلمه ill-gotten

: معنی ill-gotten به فارسی

مالی که از راه‌های غیرقانونی یا نادرست به دست آمده باشد.