معنی فارسی ill-organized

B2

غیرمنظم، به معنای داشتن بی‌نظمی و عدم سازماندهی است.

Poorly arranged or structured.

example
معنی(example):

این رویداد به شکل غیرمنظم و هرج و مرج برگزار شد.

مثال:

The event was ill-organized and chaotic.

معنی(example):

یک جلسه غیرمنظم می‌تواند وقت را هدر دهد.

مثال:

An ill-organized meeting can waste time.

معنی فارسی کلمه ill-organized

: معنی ill-organized به فارسی

غیرمنظم، به معنای داشتن بی‌نظمی و عدم سازماندهی است.