معنی فارسی illicitly

B2

به صورت غیرقانونی و غیرمجاز.

In a manner that is illegal or not permitted.

adverb
معنی(adverb):

In an illicit manner; illegally, immorally or inappropriately.

example
معنی(example):

آنها به‌طور غیرقانونی تجارت کردند تا از مالیات فرار کنند.

مثال:

They traded illicitly to avoid taxes.

معنی(example):

او فیلم را به‌صورت غیرقانونی دانلود کرد.

مثال:

He downloaded the movie illicitly.

معنی فارسی کلمه illicitly

: معنی illicitly به فارسی

به صورت غیرقانونی و غیرمجاز.