معنی فارسی illudedly

B1

به طور نامشخص یا مبهم.

In an unclear or vague manner.

example
معنی(example):

او به طور ناواضحی درباره برنامه‌هایش برای آینده صحبت کرد.

مثال:

He spoke illudedly about his plans for the future.

معنی(example):

او به طور ناواضحی درباره پروژه صحبت کرد بدون اینکه جزئیاتی بدهد.

مثال:

She illudedly mentioned the project without giving details.

معنی فارسی کلمه illudedly

: معنی illudedly به فارسی

به طور نامشخص یا مبهم.