معنی فارسی imaginable

B2 /-nəbəl/

چیزی که می‌توان آن را در ذهن تصور کرد؛ قابل تصور.

Able to be imagined or thought of.

adjective
معنی(adjective):

Able to be imagined; conceivable

example
معنی(example):

تمام احتمال‌های قابل تصور باید در نظر گرفته شوند.

مثال:

All imaginable possibilities should be considered.

معنی(example):

در این اثر هنری، هر رنگ قابل تصور استفاده شده است.

مثال:

In this art piece, every imaginable color is used.

معنی فارسی کلمه imaginable

: معنی imaginable به فارسی

چیزی که می‌توان آن را در ذهن تصور کرد؛ قابل تصور.