معنی فارسی imbalming

B2

امبالم کردن به عمل حفظ و نگهداری جسد اطلاق می‌شود.

The process of preserving a body after death using chemicals and various techniques.

example
معنی(example):

امبالم کردن یک مرحله مهم در بسیاری از مراسم دفن است.

مثال:

Imbalming is an important step in many burial practices.

معنی(example):

او در حال حاضر در دانشگاه هنر امبالم کردن را مطالعه می‌کند.

مثال:

He is currently studying the art of imbalming at college.

معنی فارسی کلمه imbalming

: معنی imbalming به فارسی

امبالم کردن به عمل حفظ و نگهداری جسد اطلاق می‌شود.