معنی فارسی imer
B2به معنای کسی که در پروژه یا فعالیتی رهبری یا هدایت میکند.
A person who leads or directs a project.
- NOUN
example
معنی(example):
دستاندرکار این پروژه پس از اتمام جشن گرفته شد.
مثال:
The imer of the project was celebrated after completion.
معنی(example):
او مرد پشتپرده کمپین موفق بود.
مثال:
He was the imer behind the successful campaign.
معنی فارسی کلمه imer
:
به معنای کسی که در پروژه یا فعالیتی رهبری یا هدایت میکند.