معنی فارسی immaterialistic
B2نامحسوسگرایانه، اشاره به تعهد یا ارزشهای غیرمادی.
Relating to the belief that non-material values are more important than material ones.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
نگاه نامحسوسگرایش زندگی تصمیمات او را شکل داد.
مثال:
His immaterialistic viewpoint shaped his life decisions.
معنی(example):
زندگی به سبک نامحسوسگرایی میتواند به رضایت بیشتری منجر شود.
مثال:
Living an immaterialistic lifestyle can lead to greater satisfaction.
معنی فارسی کلمه immaterialistic
:
نامحسوسگرایانه، اشاره به تعهد یا ارزشهای غیرمادی.