معنی فارسی immigration control

B2

کنترلی که برای بررسی افراد در مرزها و ورود به کشورها وجود دارد.

The process that checks and regulates the entry of people into a country.

example
معنی(example):

کنترل مهاجرت پاسپورت همه را بررسی می‌کند.

مثال:

Immigration control checks everyone's passport.

معنی(example):

آنها هم‌اکنون در کنترل مهاجرت هستند.

مثال:

They are at immigration control right now.

معنی فارسی کلمه immigration control

: معنی immigration control به فارسی

کنترلی که برای بررسی افراد در مرزها و ورود به کشورها وجود دارد.