معنی فارسی immittance

B1

مقدار قابل مشاهده از اندازه‌گیری همانندی بارها و ولتاژها در مدارهای الکتریکی.

A measure in an electrical system combining resistance and reactance.

noun
معنی(noun):

Either the impedance or the admittance of an electrical network, considered as alternatives.

example
معنی(example):

امیتانس در مدارهای الکتریکی اهمیت دارد.

مثال:

Immittance is important in electrical circuits.

معنی(example):

ما امیتانس را در کلاس فیزیک‌مان مطالعه کردیم.

مثال:

We studied immittance in our physics class.

معنی فارسی کلمه immittance

: معنی immittance به فارسی

مقدار قابل مشاهده از اندازه‌گیری همانندی بارها و ولتاژها در مدارهای الکتریکی.