معنی فارسی immortable
C2نامیرا، غیرقابل مرگ و فنا ناپذیر.
Something that cannot die or decay.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
افسانه از یک قهرمان نامیرا صحبت میکند که هرگز پیر نمیشود.
مثال:
The legend spoke of an immortable hero who never aged.
معنی(example):
او معتقد بود عشق آنها نامیرا است و برای همیشه ادامه خواهد داشت.
مثال:
She believed their love was immortable and would last forever.
معنی فارسی کلمه immortable
:
نامیرا، غیرقابل مرگ و فنا ناپذیر.