معنی فارسی immunist
B1ایمنشناس، فردی که در حوزه ایمنی و سیستم ایمنی تخصص دارد.
A specialist in immunology, the study of the immune system.
- NOUN
example
معنی(example):
یک ایمنشناس به مطالعه سیستم ایمنی میپردازد.
مثال:
An immunist studies the immune system.
معنی(example):
ایمنشناس نتایجی در مورد واکنشهای ایمنی ارائه داد.
مثال:
The immunist presented findings on immune responses.
معنی فارسی کلمه immunist
:
ایمنشناس، فردی که در حوزه ایمنی و سیستم ایمنی تخصص دارد.