معنی فارسی immunogenetics
B2شاخهای از علم که ارتباط بین سیستم ایمنی و ژنتیک را بررسی میکند.
The study of the relationship between the immune system and genetics.
- NOUN
example
معنی(example):
ایمنیشناسی ژنتیک، پایههای ژنتیکی پاسخهای ایمنی را بررسی میکند.
مثال:
Immunogenetics explores the genetic basis of immune responses.
معنی(example):
او در حال مطالعه ایمنیشناسی ژنتیک است تا بیماریهای خودایمنی را درک کند.
مثال:
She is studying immunogenetics to understand autoimmune diseases.
معنی فارسی کلمه immunogenetics
:
شاخهای از علم که ارتباط بین سیستم ایمنی و ژنتیک را بررسی میکند.