معنی فارسی imparity
B2عدم تعادل یا نابرابری، به ویژه در اندازه یا مقدار.
The state or quality of being unequal or uneven; lack of parity.
- NOUN
example
معنی(example):
عدم تعادل قدهای آنها باعث شد که نتوانند با هم بازی کنند.
مثال:
The imparity in their heights made it difficult for them to play together.
معنی(example):
او عدم تعادل در مهارت های هم تیمی هایش را متوجه شد.
مثال:
She noticed the imparity in the skills of her teammates.
معنی فارسی کلمه imparity
:
عدم تعادل یا نابرابری، به ویژه در اندازه یا مقدار.